مدح و ولادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
در زمانی که جهان از جهل، غرق ظلمت است آمد آن خورشید، که نورش دلیل خلقت است آمده حُـسن خـتام و سَـروَر پـیغـمـبران آنکه توصیفِ جمالش کار این جمعیت است خُرد شد ایوان کسریٰ ریخت سقفش بر زمین بسکه این مولود، دارای وقار و هیبت است در دیار فـارسها آتشکده خـاموش شد اتفـاقـاتی که افـتاده دلیل حـیـرت است آمد و ابلیس، راهش بسته شد بر آسمان آسمان هم با وجود او پُر از امنیت است تخت شاهان سرنگون شد سحر ساحرها عقیم تازه اینها گوشهای از جلوۀ آن حضرت است آمده آنکس که خاک ردّ پایش از طلاست همقدم با او زمین میگردد و در حرکت است خاک، حاصلخیز شد از گرد و خاک مقدمش با وجود او کویر خشک، غرق برکت است لحظهای خندید، روشن شد زمین و آسمان در میان عرش، هم از نور رویش صحبت است ارتباط عرش را با فرش، ممکن کرد او اصلا این مولود، ذاتاً در وجودش وحدت است |